برای خانم یلدا دهقانی
اینم بدون
که ما . من و همه من های دیگه هر روز در معرض انواع تجاوزها هستیم.
و شما حداقل الان اونور این سرزمین بلایی.
و گذر روزگار زخم هاتو میبنده حداقل . نمیگم درمان میکنه.
من هر سیلی خوردم. هر خشونت و تعرضی روحی روانی بهم شد . و داره میشه رو نمیتونم نم هیچ مرحمی براش داشته باشم جز انتظار.
انتظار اینکه این حال و احوال مو همه درک کنن ...
چند روز پیش دخترمو برده بودم یه کافه دنجی که سورپرایز کنم.
توی پیاده رو یه مرتیکه ریشوی متکبر خودخواه بی عقل تریبونی گذاشته بود و بلند گویی ... دلال و کاسب و جیره خواری که نمیدانست به حریم شهروند ی تعرض میکنه .
روی گوشمو پوشوندم. و به سرعت ازاونجا دورشدن.
سالها پیش همرزم پیرم عکس از حسنی مبارک گذاشت که قبل از مرگش تا دسته ازپشت بهش فرو شده بود و هشدار داد به این بیچاره فلک زده در راس قدرت که مراقب باش به این سرنوشت دچار نشی.
و به نظر میرسه بزودی براش اتفاق می افته. و این تراژدی وحشتناک همش درحال تکراره و ما ناگزیر از نابود شدیم.
اگر با خودمون آشتی نکنیم و از این خودخواهی وحشتناک روی گردان نشیم .
حضرت یعقوب ده تا پسر داشته و سفره های آنچنانی ...
روزی سگی بینار و نحیف به سفره نزدیک میشه .
و ایشان با تشر که سفره رو کثیف نکنه دور میکنه.
و دقیقا به همون سرنوشت دچار میشه و بیماری جزام و همسری که به همون شکل باهاش رفتار میکنه.
خود من .
چند روز پیش پیشی مون غذاشو بالا آورد .
بهش باتشر گفتم کثیف . حداقل رو فرش م بالا نیار .
خودم دقیقا دو روز بعدش همین اتفاق برام افتاد . و ادب شدم.
به جای لعنت فرستادن به تاریکی شمعی روشن کن....