درست وقتی که یه قدم  با خط پایان فاصله داری کم میاری.

درست وقتی که زمین و زمان بهت نشانه میده که راه رو درست رفتی . بابا عزیز من درست رفتی ... گیج می زنی 

دلت گواهی میده عقلت باور نمیکنه.  انگار ازبنیاد عقل برای بی باوری خلق شده . 

یه حالی م ...

راه دلم رو درپیش میگیرم . .. میشه پیراهن صلح . میشه تدارک صحنه پیروزی ... 

میشه جستجوی زیباترین تاج ... بر سرو موهای  ازقبل تاجدارت. 

شکر . ازوقتی که یه اتفاقی افتاده . قدر اینجارو بیشتر میدونم. که میتونم هرطور دلم خواست و هرزمان دلم خواست . وازهرچی دلم خواست درش بنویسم. 

اصن انگار روح پیداکرده ... گلهای زیبای اندیشه ... 

گلهای عجیب غریب و باشکوهی نامتعارف که هیچ کجا ندیده باشی ‌. 

کلیپی دیدم که نوشته بود مردان ایرانی مرده اند ..‌ 

برتصویری از دوزن که در خودروی اهریمنان دارن به زور وخشونت برده میشن. 

واقعیتش مردانگی این سرزمین رو ترک کرده. و زنانگی درزیر شلاق خشونت مذهب شیاطین شکنجه میشه. اما اینا نیست ..‌ 

زنان ما حکومت  رو بر دست خواهند گرفت.  چرا که خشونت و جنگ و بی‌رحمی دیگه نمیتونه برای ما زمان بخره که برزمین زندگی کنیم. مادرمان زمین رو بیمار کردیم. 

منم بیمار شدم. باصدای بلند امروز فکر میکردم که پسر بهم توپید . ... 

باشه حالا نباید تواتاقی که هستی حرف میزدم ؟؟؟ 

این گفتمان بایک مادر نیست . در هرشرایطی که باشی....

خودم فقط یه بار عصبی شدم و بعد چندبار نخ کردن سوزن چرخ خیاطی ... به مادر توپید م. 

آخ مامان چند بار باید نخ کنم ... 

و مادر بغض کرد . و به زن داداش گفت ببین زهرا بامن چکارمیکنه...

و یه ماه نکشید ازدنیا رفت ...

شاید تحمل این رفتار و نداشت... واقعا ..‌ ازجانب من که همه چی زندگی ایش بودم‌