کفشای تابستونی زرد تو بپوش. لاک ناخن های پاتو تماشا کن و لذت ببر.

خودم با پیراهن محلی زرگری م ،باجعدموهای شرابی م شب شکن راهت هستم، نازنینم 

هرچه زوزه کنان و وز وز کنان دورت و پرکنن خیالی نیس ، یاد شهامت دل بیباک اهریمن پوک م بیفت و بتاب ... حتی شبیه کرم شب تاب .... پروانه خفته در پیله ....پرواز کن ...که  خط پرواز م ازافق دور تجلی نور هست و نو و نور ....

خورشید رو میخای گاهی باید بسوزی ... 

خورشیدت خودمم...  تو بشو ماهتاب شبهای تار ....