چشم. رقیبان خورده برداروندارمن
سلام
صبج به خیر
به عادت و تکرار ...لبم خندان است و چهره گشاده برروزگار .
اما ازدلشکستگی دردانه دخترم دلم شکسته .
آخر حسودان و تنگ نظران موفق شدن دلشو بشکونن
راستی چرا ؟
دختر و پسری که هرروز با تغییر شب وروز با یکی ان .
کسی کاری به کارشون نداره . اما به محض جاری مهر خالص و بی ریایی شکل میگیره ، همه سنگ وکلوخ ذهن بیمارشونو سرراه مانع میکنن .
اینو البته من میدونم که مهر ازلی ....مهری که قراره بمونه ... راه خودش و باز میکنه.... آخر
اما شهزاده خونه ما دلشکستگیش نمیزاره .... فعلا
ای خدای بزرگ به همه دخترا و پسرا مون یاری برسان ....قلب نازدانه من روهم آروم کن ....
+ نوشته شده در دوشنبه بیستم مرداد ۱۳۹۹ ساعت 6:50 توسط ZAHRA
|
به جای لعنت فرستادن به تاریکی شمعی روشن کن....