سلام 

نویسنده وبلاگ به کجا چنین شتابان ، انصافا منو سر ذوق آورده ... 

دوستان نظرات ایشان رو در کنار نظرات خودم‌در پست ماخودمونوبه خواب زدیم ،تایید شده. 

موضوع صحبت ما حجاب اجباری و کشف حجاب هست ، که آغاز ش در زمان مرحوم رضاخان پادشاه پدر بود . 

حرکتی که ما به استناد به نظرات جمعی از اندیشمندانمون که درفراغ بال ،خارج از اون ظرف زمانی و چالشهایی که این آقا تک وتنها باهاش روبرو بوده ، نقد و بررسی میکنن . به چالش میکشیم . و باصرف نظر کردن از همه خدمات میهن دوستانه اش ... درجایگاه دشمن خدا قرارش میدیم. 

شاید بشه به چگونگی اجرای شتابزده این فرمان که تناسب با بضاعت فکری مردان و حتی زنان اون موقع نداشت ، خرده گرفت که بنیان حکومتشم به خطرانداخت. اما شاید ایشان تشخیص داده بود با فکرمردانه اون جماعت برای هرگونه تغییر در کشور باچه روند کندی مواجه شده که بااین حرکت نیروی خفته در کنج خونه ها رو به کمک گرفت . نیروهایی که ناقص العقل جلوه داده شده بودن  . 

چشم . 

من برای تک تک سوالهای به موقع جنابعالی ، جوابی درخور و شایسته خواهم داشت. 

این نکته ظریف رو اما ج خیلی خوب فهمیدم که ارزشهای انسانی اگر ازحالت تعادل خودش خارج شه ،به مخرب ترین شکل ممکن به جوامع لطمه میزنه. 

واما کلام آخر ...

دیگه هیچ حرفی باقی نموند ... 

جز اینکه دوست داشتن و نداشتن ما هیچ اهمیتی نداره. 

اون چه که مهمه . وضعیت ی هست که دراون قرار گرفتیم. 

یاد اون دونفر می افتم که به رودخونه ای میرسن که خانمی درش درحال غرق شدنه. یکیشون سریع میپره به درون آب ونجاتش میده ... واون یکی بعد ساعتی که به راهشون ادامه میدن . ازش میپرسه ،نترسیدی که به حرام بیفتی ؟

و جواب میشنوه که تو هنوز درفکراونی ... ؟ 

عالمی دیگر بباید ساخت و ...وزنو ادمی ...

نگاهی فرا مذهبی

فراملیتی ... 

و فرا جنسی... 

چشمهاراباید شست طوری دیگر باید دید ...