درخت بکارم.
سبزی بکارم
بزغاله و گوسفند خودم داشته باشم. شیرشو بدوشم. نون بپزم. زیر نورآفتاب و سایه سار گذران ابرها ...درحصار کوه پایه ای دور و ساکت و دوراز ادمها بامحبوبم عشق بازی کنم.
خونه پدری م. رو تو روستامون بازسازی کنم. هرلحظه درحال آموزش زبان و خوندن کتاب و گلیم بافی و معرق کاری و خط نوشتن. و تمرین موسیقی و و ورزش .. ومیهمانی و شب شعر...
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۸ ساعت 17:15 توسط ZAHRA
|
به جای لعنت فرستادن به تاریکی شمعی روشن کن....