با دیدن نقاشی ات
نگاهم به زمین بود . به رودخانه
به سنگریزه
به اب
زلالی
کاشی های شکسته
به خاک
به ریشه
ریش قرمز
همه دنیای بچگی
رد نگاه نقشت را
به سبزه رسیدم
درخت
برگ
رگ
ساقه
تنه
رد نور
بالا
صعود
نور
روشنی
افتاب
اسمان
بارش
امید
هدف
نهایت
بینهایت
هستی همه هستها
هستی همه نیستها
نگاهم به زمین بود . به رودخانه
به سنگریزه
به اب
زلالی
کاشی های شکسته
به خاک
به ریشه
ریش قرمز
همه دنیای بچگی
رد نگاه نقشت را
به سبزه رسیدم
درخت
برگ
رگ
ساقه
تنه
رد نور
بالا
صعود
نور
روشنی
افتاب
اسمان
بارش
امید
هدف
نهایت
بینهایت
هستی همه هستها
هستی همه نیستها
+ نوشته شده در شنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۸۹ ساعت 11:7 توسط ZAHRA
|
به جای لعنت فرستادن به تاریکی شمعی روشن کن....