آتیش و خلوت انسی ... و جمع یاران دلخواه
جاتونو سبز کردم. در کنار شعله آتش و کلبه های درویشانمونو و جمع دوستان دلخواه. جمع مون از اشعار مرحوم شفیعی کدکنی حافظ مولانا خیام و ... خودمون مزین بود. زیر نور ماه تمام .
که با نور مهتابی درخشانش برما میتابید و لبخند میزد. باهمه وجود ازخدای بزرگ خاستم. ازراه دور انرژی قلبم. رواز طریق ماه به عزیزی که اینجا ازم کمک خواست. برسونه. انگار ماه و خورشید و ستاره ها ،همه شون وسیله تمرکز انرژی های ما درهم دیگه اس .
بخصوص که در زمان خاصی باهم تماشاشون کنیم .
به جای لعنت فرستادن به تاریکی شمعی روشن کن....